+0 به یه ن

به گزارش سولدوز به نقل از بولتن نيوز: اخيرا توافقنامه اي ميان "حزب دمكرات كردستان ايران" و "حزب كومله كردستان ايران" به امضاء رسيده است كه از نظر محتوي چيز جديدي نيست. اين توافقنامه سندي تجزيه طلبانه و ضد ايراني در خدمت تجزيه ايران و ايجاد كردستان بزرگ در منطقه خاور ميانه به عنوان اسرائيل دوم است. اين دو حزب در اساس خود بر روي همدستي با امپرياليستها و صهيونيسم جهاني براي نابودي ايران، حساب جديدي باز كرده اند. نه سخنان عبداله مهتدي جديد است و نه سخنان مصطفي هجري.

عبداله مهتدي صرفنظر از اينكه مطالب فراواني در مورد وابستگي وي به كمكهاي مالي امپرياليستها منتشر شده، زمانيكه تحت نام كومله با گروه اتحاد مبارزان كمونيست(گروه سهند منصور حكمت-توفان) اتحاد كرده بود و "حزب كمونيست ايران" را ايجاد كرد، خواهان ايجاد اسرائيل جديدي در كردستان بود و عدم پيگيري اين سياست را در يكي از سخنراني هاي خويش يكي از اشتباهات مبارزاتي تشكيلات آنروزي خود بيان كرد. وي موفق شده بود در همكاري با دارو دسته منصور حكمت براي كومله در "حزب باصطلاح طبقه كارگر" حقوق ويژه بدست آورد، تا ناسيونال شونيسم كُرد را تبليغ كند.
 
وي در آن روز كه خواهان استقرار سوسياليسم در كردستان ايران بود، چنين اظهار فضل كرده است: آيا "ما نمي توانيم از كشور سوسياليستي خود در حد توان خود دفاع كنيم؟ چرا نمي توانيم، ما براحتي مي توانيم سربازگيري بكنيم، عضو سازمان ملل بشويم، اسلحه بخريم، ماليات بگيره، اسلحه تامين كند، وام بگيرد، سرمايه گذاري كند... به منابع طبيعي دست پيدا كند و استخراج كند و بفروشد، چرا نمي شود، مگر اسرائيل چقدر جمعيت دارد، مگر كويت چقدر جمعيت دارد، مگر مي شود به سادگي حمله كرد و كويت را گرفت.
 
اينكه يك ملت خودش را به صورتي متعيّن كرده باشد و باور كرده باشد كه ملتها و كشورهاي ديگر وي را برسميت شناخته باشند، خودش سنگرهاي مشخصي است. در سازمان ملل هوار مي كنيم كه سربازان ايتاليائي و سوئدي بيايند دم جاده بايستند و مانع حمله شوند. ما بايد به سوي يك حاكميت مشخص پيش برويم. ما بايد كشور مقابل كشور بوجود مي آورديم و به همه اعلام مي كرديم كه جنگ است. حالا ما مي فهميم كه چه خبطي در عرض اين چهار سال كرده ايم."
 
عبداله مهتدي با ياري دارو دسته هاي منصور حكمتي كه با اين تحليها موافق بودند و در زيرش امضاء گذارده اند، دارد، خبط گذشته خود را بر طرف مي كند و مي خواهد با كمك سربازان سوئدي و ايتاليائي(طرف ترسيده از اسرائيل و آمريكا كه بدنام ترند نام ببرد. خواسته از امپرياليستهاي "ملايم" مساعدت بطلبد-توفان) كشور بوجود آورد و در سازمان ملل متحد هوار بكشد. عبداله مهتدي دارد آرزوهايش را متحقق مي كند. 
 
سخنان امروز وي ادامه همان سياست نزديكي به اسرائيل عبداله مهتدي و منصور حكمت و ايجاد كشوري جدا از ايران با عنوان دروغين "سوسياليسم" بود كه تا به امروز نيز ادامه دارد. در اينجا وظايف تقسيم شده است. عبداله مهتدي وظيفه جدائي و "حزب كمونيست كارگري" و همه دارو دسته هاي پيرو نظريات منصور حكمت، وظيفه همدستي و همكاري با امپرياليسم و صهيونيسم براي تجاوز به ايران را به عهده گرفته اند.
 
اما مصطفي هجري با الهام از وضع كردستان عراق، از امپرياليست آمريكا در خواست كرد به ايران به تجاوز نظامي بپردازد و همان بلائي را به سر مردم ايران بياورد كه بر سر مردم عراق آورد. مصطفي هجري را چه باك. مهم اين بود كه با همدستي با امپرياليسم مانع مي شد كه آن بخشهائي از خاك ايران كه وي مدعي تملك آن است، از اين جنايت مصون مي ماند. اين همكاري ها با عمال بيگانه و دشمنان مردم ايران و كرد در ميان اين سازمانها ريشه تاريخي طولاني دارد.
 
 
 
روح اين بيانيه، جدائي طلبي آشكار از ايران است. در اين بيانيه همواره سخن از سرنوشت كردستان ايران و نه كشور ايران در ميان است. تدوين كنندگان اين سند با دقت كوشيده اند كه سرنوشت كُردهاي ايران را از سرنوشت مردم ايران به روشني جدا كنند. در تمام سند براي كُرد حساب جداگانه اي باز كرده اند. آنها حتي تا جائي پيش مي روند كه از اپوزيسيون ايران به عنوان "اپوزيسيون ايراني" صحبت مي كنند، تا مبادا اپوزيسيون كُرد نيز مشمول اين انتساب قرار گيرد و القاء شبهه شود، كه كُردها نيز بخشي از اپوزيسيون ايران هستند و نه تافته جدا بافته بر ضد اپوزيسيون ايران. براي آنها ايران يك طرف و كردستان طرف ديگر است. براي آنها يك اپوزيسيون ايراني غير كُردي وجود دارد و يك اپوزيسون جدائي طلب كُردي كه نبايد آنها را با هم مخلوط كرد، زيرا كه اپوزيسيون ايراني همان اهدافي را كه اپوزيسيون كُردي طلب مي كند، خواستار نيست. اپوزيسيون ايراني "دشمن آتي" اپوزيسيون كردي است. اپوزيسيون ايراني بايد با آنها همكاري كند تا آنها كردستان ايران را از ايران جدا كرده و به سپس به كردستان عراق بپيوندد، تا كردستان بزرگ با حمايت امپرياليستها و صهيونيستها ايجاد شود. بعد از اين "پيروزي" آنها به ريش "اپوزيسيون ايراني" مي خندند و براي تجاوز آشكار به ايران در ارتش اسرائيل و آمريكا نام نويسي مي كنند. كردستان اسرائيلي پروراندن مار در آستين است.
 
در همان آغاز بيانيه آنها از "جنبش رهائي بخش ملت كرد در كردستان ايران" سخن مي گويند. اين به آن مفهوم است كه ملت كُرد از جانب ساير ملتهاي ايران از جمله فارس و ترك كه در حكومت شركت دارند مورد استعمار قرار داشته و مبارزه كُردها نه براي رفع ستم ملي كه اساسا در قالب فرهنگي است، بلكه بر ضد استعمارگران و اشغالگران ايراني صورت مي گيرد!. اين روحيه ناسيونال شونيستي در همان بدو انقلاب با شعار "ارتش اشغالگر بايد خاك كردستان" را ترك كند، امكان رشد يافت كه متاسفانه از جانب سازمانهائي كه خود را چپ جا مي زدند، بدون انتقاد پذيرفته شده بود.
 
 
 
جريانهاي اسرائيلي منصور حكمتي نيز به اين روحيه ميدان دادند و ياري رساندند. مبارزه "آزاديبخشي" كه آنها از آن سخن مي گويند، مبارزه براي آزادي ايران نيست، براي جدائي كردستان بر ضد مصالح ايران است. وقتي دشمن مردم كُرد، مردم ايران محسوب شوند، طبيعتا متحدان اين دارو دسته، همه آن كساني خواهند بود كه دشمن ايرانند. تركيب طيف اين دشمني را عربستان سعودي، قطر، اسرائيل و آمريكا تا همه متحدين داخلي غير كُرد كه خواهان تجاوز نظامي آمريكا به ايران و تحريم اقتصادي ايران اند، پر مي كنند.
 
حرف آنها روشن است مي خواهند با "فدراليسم ملي- جغرافيايي" كه آن "را به عنوان شعار اصلي و برنامه‏ي سياسي خود براي حل مسئله‏ي ستم ملي در كردستان برگزيده و خود را پرچمدار اين شعار دانسته و براي تثبيت و تحقق آن به اشتراك مساعي مي‏‏پردازند." به ايجاد پايگاهي در مرز غربي ايران دست زنند كه از جامعه بين اللملي نظير "اپوزيسيون ليبي" و "ارتش آزاد سوريه" بخواهند كه در دفاع از "حقوق قوميتها" و "حقوق بشر آنها" و نه "حقوق بشر" ايراني ها، به حمايت سياسي، و در صورت كاري نبودن، آنها به سياست نظامي توسط سربازان سوئدي و ايتاليائي و شايد هم يك كمي از فنلاندي و لوكزامبورگي متوسل شوند!.
 
در چُرتكه سياسي كاسبكارانه آنها وضعيت كنوني دنيا و تجاوز به استقلال و حق حاكميت ملي كشورها مورد بررسي قرار گرفته و در تعيين خط مشي شان به حساب آمده است. آنها كه مدعي اند خواهان حق تعيين سرنوشت مردم بدست خود هستند، نه تجاوز به بحرين توسط عربستان سعودي و نه اشغال سرزمينهاي فلسطين را توسط اسرائيل محكوم نمي كنند. آنها هوادار تجاوز به عراق و افغانستان هستند و حق تعيين سرنوشت ساير مردم برايشان حرف مفت است. آنها از دخالت در امور داخلي سوريه و ليبي با تمام قوا حمايت مي كنند.
 
آنها بو كشيده اند كه امپرياليستها در پي اپوزيسيون سازي و برقراري كارزارهاي تبليغاتي بياري دارو دسته هاي تجزيه طلبان، فرقه منافقين، سلطنت طلبان و دارو دسته هاي پيروان منصور حكمت هستند. آنها تلاش مي كنند كه دير بر سر قرار حاضر نشوند تا سرشان بي كلاه بماند. به مصداق تا تنور داغ است بايد نان را پخت به صدور بيانيه متوسل شده اند تا از سايرين كه كارزار راه انداخته و جلسات بحث و وحدت مي گذارند عقب نمانند.
 
اكنون با انتشار اين بيانيه حال آن سازمانها ايراني خودفروخته اي زار است، كه براي سرنگوني جمهوري اسلامي حاضرند با امپرياليستها و صهيونيستها متحد شوند و تحت نام "شرايط مناسب" در پا ركابي آنها به ايران حمله كنند. اين خودفروخته ها متحد جديدي پيدا كرده اند كه همان اهداف را دنبال مي كند.